با یکی دوست شو که دلش اونقدر بزرگ باشه که برای اینکه تو دلش جا بشی، لازم نباشه خودت رو کوچیک کنی.

 دوست داشتن مثل ایستادن روی سیمان خیس هرچی بیشتر بمونی رفتنت سختتر می شه و اگر رفتی جای پاهات برای همیشه می مونه 

آنکس که می گفت دوستم داره عاشقی نبود که به شوق من اومده باشه رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان می کردم می گوید دوستت دارم

 آنکس که می گفت دوستم داره عاشقی نبود که به شوق من اومده باشه رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان می کردم می گوید دوستت دارم.

چند روز پیش یکی از دوستان به من می گفت چرا مطالب وبلاگت هیچ ربطی به اسم وبلاگ نداره؟!

مگه اسم وبلاگت کافی نت ماد نیست؟ پس چرا هیچ موضوع آموزشیی توش نگنجوندی؟

خدمت این دوست عزیز و البته روحانی خودم عارضم که:

 اولا : من برای همین کار این وبلاگ رو درست کردم و قسمت ترفند های اینترنت و کامپیوتر هم برای همین بوجود آمد هر چند توش مطلب نذاشتم.
دوما : اگر این دوست عزیز می دونست من تو چه گرفتاری فکریی افتادم مطمئنا به جای اینکه بگه چرا مطلب آموزشی نمی ذاری می گفت چرا اصلا وبلاگ می نویسی بدبخت!!!

آره شاید هم حق با اون باشه.............شایدم من ..............!!!!!

اما چشم.چون به ایشون قول دادم سر قولم هم هستم.در اولین فرصت این قسمت رو هم راه می ندازم

یاحق

زندگی نبرد بی فرجام لحظه هاست ، هدف جنگیدن خون دادن و به خون غلتیدن است، هدف پیروز شدن نیست ... که حریفی در این میانه نیست، زندگی نبرد بی پایان بین من و توست ، گرچه هنوز مشخص نیست ، این نبرد من و تو بر سر چیست ..من عاشق نوشته های عاشقانه هستم چون خود عاشق عشق و معشوقی هستم که مرا ترک کرده است . خدایا تو با این همه بزرگی ما را هم دریاب.

زبانم می گوید: به امید روزی که روزگارت سیاه تر از پر کلاغ... تیره تر از غروب... و غمگین تر از دم جدایی باشد. اما دلم می گوید: به امید آن که آشیانت بالاتر از آشیان عقاب... چشم انداز نگاهت بهشت... بر لبانت لبخند... و صد هزارپری کنیزت باشد

 تو اگر میدانستی که چه زخمی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن, از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی؟؟؟

یک لحظه طول می‌کشه تا از یکی خوشت بیاد، یک دقیقه طول می‌کشه تا یکی رو بپیچونی، یک ساعت طول می‌کشه تا یکی رو دوست داشته باشی، یک روز طول می‌کشه تا دلت برای یکی تنگ بشه، یک هفته طول می‌کشه تا به یکی عادت بکنی و حتی کمتر از یک ماه طول می‌کشه تا عاشق کسی بشی، اما یک عمر طول می‌کشه تا فراموشش بکنی!

عشق یعنی ترس از دست دادن تو.

اگر صد درصد مردم دوست داشته باشند مطمئن باش من جزو اونها هستم، اگه نود و نه درصد مردم از تو متنفر باشند مطمئن باش من جزو اون یک درصد هستم، اگر صد درصد مردم از تو متنفر باشند مطمئن باش من مردم.

تفاوتهای خون و اشک 1.خون قرمزه رنگه عشقه ، اشک بیرنگه درد عشقه . 2.خون وقتی میاد بیرون میسوزه اما اشک اول میسوزه بعد بیرون میاد. 3.خون مال زخم جسمه ولی اشک مال زخم روحه. 4.جای زخم خون خوب میشه ولی مال اشک خوب نمیشه. 5.خون همیشه مال درد و غمه ولی اشک بعضی وقتا مال خوشحالیه. 6.جلوی خون و میشه گرفت ولی اشک رو نه! 7.از جاری شدن خون، کسی خجالت نمیکشه اما بعضیا از اینکه اشک بریزن خجالت میکشن

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است.

زندگی 2 چیز به من آموخت: آرزوی مرگ و مرگ آرزو.

عروس خانم دوشیزه    shirin_sooskesiah     آیا وکیلم شما را به مهر :

گوگل عدد سکه بهار آزادی  /    یک وب کم  / سند یک سایت اینترنت اختصاصی  دات کام / یک مودم DSL  / اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح! / LCD  و شمعدان / یک هدست بی سیم / چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده ...   / پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به نیت پنج ... 

 به عقد دائم آقای   feri_ferferi  در بیاورم ؟

جمعیت : عروس رفته آف هاش رو چک کنه!!!         حاج آقا : برای بار دوم آیا وکیلم ؟   

جمعیت : عروس رفته ویروس کش آپدیت کنه!!         حاج آقا :!!!BUZZ  ,  برای بار سوم خفم کردی آیا وکیلم ؟

عروس : با اجازه بزرگترهای Room بله!

هر وقت تو کوچه‌های قلبم گم شدی، از کسی آدرس نپرس، چون جز تو هیچکس اونجا نیست!

اگه یکی رو دیدی، وقتی گریه می‌کنی میاد باهات اشک می‌ریزه، بدون دوستت داره.

خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری. دو گوش برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا کنی

عشق فراموش کردن خود در وجود کسی است که همیشه و در همه حال ما را به یاد دارد

گفتی تا آخر دنیا باهاتم حالا میفهمم که چرا همش میگفتی دنیا دو روزه.

دوستی یه حادثه و جدایی قانون است. بیا حادثه آفرین و قانون شکن باشیم!

برای هزارمین بار پرسید: تاحالا شده من دلت رو بشکنم؟ منم برای هزارمین بار به دروغ گفتم: نه، هیچ وقت، تا مبدا دلش بشکنه!