درد دلهـــای یـــک زن - کافــــی نــــت مـــــاد . نــــت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد دلهـــای یـــک زن - کافــــی نــــت مـــــاد . نــــت




کل بازدیدها:23861 .:. بازدید امروز:11
موضوعات وبلاگ

لینک به لوگوی من
درد دلهـــای یـــک زن - کافــــی نــــت مـــــاد . نــــت

دوستان من

جستجو در متن وبلاگ

جستجو:

اشتراک در خبرنامه
 

آرشیو

آهنگ وبلاگ

گل گلدون

 


وضعیت من در یاهو
  • درد دلهـــای یـــک زن نویسنده: فرزاد
    پنج شنبه 85/7/13 ساعت 8:45 عصر

    زن عشق می کارد و کینه درو می کند

    دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر

    می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی...

    برای ازدواجش ــ در هر سنی ـاجازه لازم است ولی تو هر زمانی بخواهی
    به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی!

    در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو
    او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی
    او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی

    او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد.
    او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی

    او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر....
    و هر روز او متولد میشود؛عاشق می شود       مادر می شود         پیر می شود و  میمیرد
    وقرن هاست که او
    عشق می کارد و کینه درو می کند

    چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان
    جوانی بر باد رفته اش را می بیند


    و در قدم های لرزان مردش ، گام های شتابزده جوانی برای رفتن


    و درد های منقطع قلب مرد ، سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده
    و پیری مرد
    رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند...


    و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد.
    ____________ _____

    خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سر شار است

      

    یک جورایی به خانوما می شه حق داد ولی چه می شه کرد !!!!   


    نظرات دیگران ( )