زندگی نبرد بی فرجام لحظه هاست ، هدف جنگیدن خون دادن و به خون غلتیدن است، هدف پیروز شدن نیست ... که حریفی در این میانه نیست، زندگی نبرد بی پایان بین من و توست ، گرچه هنوز مشخص نیست ، این نبرد من و تو بر سر چیست ..من عاشق نوشته های عاشقانه هستم چون خود عاشق عشق و معشوقی هستم که مرا ترک کرده است . خدایا تو با این همه بزرگی ما را هم دریاب.
زبانم می گوید: به امید روزی که روزگارت سیاه تر از پر کلاغ... تیره تر از غروب... و غمگین تر از دم جدایی باشد. اما دلم می گوید: به امید آن که آشیانت بالاتر از آشیان عقاب... چشم انداز نگاهت بهشت... بر لبانت لبخند... و صد هزارپری کنیزت باشد
تو اگر میدانستی که چه زخمی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن, از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی؟؟؟
|